شکل جمع:
fairy talesافسانه، داستان پریان (داستانهایی که معمولاً شامل موجودات خیالی هستند و برای کودکان نوشته میشوند)
Many of us grew up hearing fairy tales about princesses and heroes.
بسیاری از ما با شنیدن افسانههایی دربارهی شاهزادهها و قهرمانان بزرگ شدیم.
In a typical fairy tale, good always triumphs over evil in the end.
در داستان پریان معمولی، در نهایت خوبی همیشه بر بدی پیروز میشود.
رویایی، جادویی، افسانهای (fairy-tale)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their love story had a fairy-tale quality, with an unexpected reunion after years apart.
داستان عاشقانهی آنها رویایی بود، با دیداری غیرمنتظره پساز سالها جدایی.
She felt like a princess in her fairy-tale dress at the ball.
او در لباس افسانهایاش در مهمانی احساس میکرد که شاهدخت است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fairy tale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fairy-tale